سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر

بالاخره یک روز به آرزوی بچگی ام میرسم…
در صف اول نماز جلوتر از پیش نماز می ایستم و همه به من اقتدا میکنند…
نماز که تمام شد همه به سمت من می آیند…
چقدر برای همه عزیز شده ام…
بعد از چند قدم که حرکت میکنند کسی فریاد می زند:
بلند بگو… لااله الا الله……..!!!

اگر سرت رو روی سینه ام بگذاری هیچ صدایی نخواهی شنید
قلبِ من طاقت این همه خوشبختی رو نداره !
 



رگـَـــرد..

یادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـی...

نمی خواهم عُــمری به این امید باشَـــ ـــ ـم

 که برای بُردنَش بر می گردی ...




دیدن عکست تمام سهم من است

 

 

از " تـــو "

 

ان را هم جیره بندی کرده ام

 

تا مبادا

 

توقعش زیاد شود

 

دِل اســت دیـــگر

 

ممکن است فردا خودت را از من بخواهد

Evil Haker...................www.36s.parsiblog.com







ارسال شده در توسط sasi