بالاخره یک روز به آرزوی بچگی ام میرسم…
در صف اول نماز جلوتر از پیش نماز می ایستم و همه به من اقتدا میکنند…
نماز که تمام شد همه به سمت من می آیند…
چقدر برای همه عزیز شده ام…
بعد از چند قدم که حرکت میکنند کسی فریاد می زند:
بلند بگو… لااله الا الله……..!!!
یادتـــــ ــ ـ را جا گذاشتــــ ـــ ـی...
نمی خواهم عُــمری به این امید باشَـــ ـــ ـم
که برای بُردنَش بر می گردی ...